به گزارش همشهری آنلاین، از «مارسل آندره فیلیکس پیتوت» به عنوان یکی از مهم ترین مردان در زمان جنگ جهانی دوم و هنگامی که نازیها پاریس را اشغال کرده بودند یاد میشود.
او پزشکی فرانسویالاصل است که خدمات ارزان و مراقبتهای پزشکی رایگان در طول سالهای قبل و در زمان جنگ جهانی دوم به فقرا ارائه میداد. این جنایتکار ادعا میکرد که رئیس نیروهای مقاومت فرانسه در زمان اشغال توسط نازیها بوده و تلاشهای او باعث نجات جان بسیاری از مردمی که توسط نازیها مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، شده است. او ادعا داشت موفق شده بیش از سه هزار نفر را فراری دهد ولی به طور اسرارآمیزی طی جنگ و در زمان فقر بیشتر مردم، توانست خانهی بزرگی در محلهی تقریبا ثروتمند پاریس بخرد ولی ناگهان با پیدا شدن تعداد زیادی جسد انسان در این خانه، راز دکتر مرموز آشکار شد؛ رازی که وحشت مردم پاریس را برانگیخت و باعث شد او به القابی نظیر دکترشیطانی، قصاب پاریس و گرگینهی پاریس معروف شود.
خانهی وحشت
روز ۱۱ مارس ۱۹۴۴، بالاخره همسایهی دکتر مارسل پیتوت به خاطر بوی بد و زنندهای که از خانهی دکتر به مشام میرسید و همچنین به دلیل دود سیاه و غلیظی که از دودکش خانه بیرون میآمد، به ادارهی پلیس رفت و شکایت کرد.
همسایه به پلیس فرانسه گفت بارها متوجه ی این بوهای زننده و دود غلیظ از خانه ی دکتر پیتوت شده است: «از زمانی که پاریس توسط نازیها اشغال شد، افراد زیادی برای نجات زندگی شان به خانهی دکتر میآیند. دکتر این افراد را از راههای امنی از پاریس خارج میکند و به آمریکای جنوبی فراری میدهد، اما مسئله عجیب برای من این است که چرا همیشه از خانهی او بوی زننده و دود غلیظی به مشام میرسد. من مدتهاست که صبر کردهام اما امروز آنقدر دود و بوی زننده زیاد بود که مجبور شدم به پلیس مراجعه کنم.»
او در ادامه گفت: «دکتر پیتوت به من گفته بود که به خاطر انجام کاری برای یک ماه از شهر خارج میشود و همین مسئله باعث شد که بیشتر به ماجرا مشکوک بشوم.»
ماموران پلیس در قدم اول به آدرسی که دکتر پیتوت به همسایهاش داده بود تا در مواقع ضروری با او تماس بگیرد، تلگرافی فرستادند و از او خواستند برای حل مشکل خانهاش هر چه زودتر برگردد. اما شدت دود به حدی بود که پلیس ترسید و فکر کرد شاید یکی از دریچههای شومینه درون خانه بسته شده و باعث آتش سوزی شده، به همین دلیل فورا برای خاموش کردن آتش، آتش نشانی را خبر کرد.
آتشنشانها به زحمت وارد خانهی مرموز شدند و به دنبال منبع دود به سمت زیرزمین خانه کشیده شدند. آنها در زیر زمین با حیرت یک اجاق بزرگ پیدا کردند که به وسیلهی زغال سنگ روشن شده بود اما چیزی که توجه آنها را جلب کرده و باعث وحشت آنها شد تکههای باقیماندهی اجساد انسانها مثل استخوانها و قسمتهایی از بدن انسان بود که با زغال سنگ مخلوط شده بود. این صحنهی وحشتناک اصلا قابل باور نبود و باعث حیرت و همچنین وحشت همگان شد.
با تمام این مدارک به دست آمده، پلیس صبر کرد تا تلگرافش به دست مارسل پیتوت برسد و او برای جواب دادن به سوالات پلیس به خانهاش برگردد. هنگامی که تلگراف به دست پیتوت رسید و او سراسیمه به پاریس بازگشت با نیروهای پلیس مواجه شد. دکتر جنایتکار در جواب سوالات پلیس به آنها گفت: بقایای انسانی پیدا شده در زیرزمین خانه، متعلق به تعدادی نیروی آلمانی و خائنین فرانسوی بوده و چون او رئیس گروه مقاومت فرانسه است این افراد را شناسایی کرده و به طرق مختلف به خانهاش کشانده تا آنها را به مجازات اعمالشان برساند.
دلایلی که دکتر مارسل پیتوت برای پلیس عنوان کرد اگر چه قانع کننده نبود اما کسی جرئت نداشت به رئیس نیروهای مقاومت فرانسه مشکوک شود به همین دلیل او آزاد شد.
آزادی دکتر در حالی بود که تعدادی از مأموران پلیس که به ماجرا شک کرده بودند، همچنان به بازرسی خانهی مرموز ادامه دادند و در کمال ناباوری تقریبا در همه جای خانه آثاری از بقایای اجساد انسانهاکشف شد.
از همه وحشتناکتر اینکه در زیر راه پلههایی که به طبقهی دوم و اتاق خوابها میرسید کیسهای حاوی تعدادی از اندامهای انسان پیدا شد، همچنین در پارکینگ گودالی پیدا شد که با آهک پر شده بود و درون آن چندین جنازه وجود داشت، مشابه این گودال در محوطهی پشتی خانه نیز پیدا شد. در طبقهی دوم خانه، پلیس یک اتاق شش ضلعی با عایق صوتی پیدا کرد که روی دیوارهایش قلابهای زیادی نصب شده بود و به نظر میرسید که قاتل دیوانه، قربانیانش را با زنجیر به این قلابها وصل میکرده و آنها را شکنجه میداده تا قربانیان در رنج و عذاب زیاد جانشان را از دست بدهند.
پلیس فرانسه بلافاصله بعد از این اکتشافات جدید، از این که در اولین بازجویی اجازه داده بود دکتر آزاد شود پشیمان شد و فورا با یک تلگراف به تمام مراکز پلیس فرانسه اعلام کرد به دنبال یک دیوانهی خطرناک به اسم مارسل پیتوت میگردد و به این ترتیب جستوجو برای دستگیری و شناسایی این قاتل سریالی خطرناک آغاز شد.
در جست و جوی یک قاتل دیوانه
مارسل پیتوت در ۱۸۹۷ در شهر اوسر فرانسه متولد شد. در کودکی پس از اینکه چندین بار از مدرسه اخراج شد بالاخره تحصیلات خودش را در آکادمی ویژهی پاریس به پایان رساند و در نهایت در ۱۹۱۶، یعنی دو سال بعد از شروع شدن جنگ جهانی اول برای خدمت در ارتش فرانسه داوطلب شد.
در یکی از نبردها او مجروح شده و در معرض یک گاز سمی قرار گرفت که این اتفاق باعث شد سلامت روانی او بیشتر از قبل دچار اختلال شود. این اتفاق نیز بعد از افشای راز جنایتها، به عنوان دومین دلیل جنایاتش تشخیص داده شد.
او در دروان خدمتش به اتهام سرقت از سایر سربازان به زندان فرستاده شد و پزشکان در زندان تشخیص دادند که او به بیماری روانی مبتلاست به همین دلیل به بیمارستان روانی فرستاده شد، اما ارتش به خاطر کمبود نیرو مجبور شد مارسل را در سال ۱۹۱۸ دوباره به میدان جنگ برگرداند ولی سه هفته بعد با برخورد یک نارنجک به پایش برای دومین بار مجروح شد و پزشکان تشخیص دادند که صدمهی وارده خیلی خطرناک است در نتیجه او به خاطر از کار افتادگی در ارتش بازنشسته شد.
وی پس از جنگ جهانی اول در یک برنامه ی آموزشی که برای کهنهسربازان جنگ در نظر گرفته شده بود شرکت کرد و بعد از گذراندن یک دورهی هشت ماههی پزشکی موفق به اخذ مدرک شد و در بیمارستان روانی شهر اورو به عنوان کارآموز کارش را شروع کرد، در نهایت مدرک پزشکی خودش را در سال ۱۹۲۱ دریافت کرد و در بیمارستان شهر یون مشغول کار شد. گفته میشود که او به خاطر شیوههای پزشکی مشکوکش مثل تهیه ی مواد مخدر، انجام سقط جنینهای غیرقانونی و همچنین سرقت از بیماران بارها به ادارهی پلیس احضار شده بود اما هر دفعه موفق شده بود به روشی از زیر بار کارهای خلافش فرار کند.
بررسی قتلهای سریالی او نشان میدهد که اولین قربانی اش دختر یکی از بیمارانش به اسم لوئیس دلاویو در سال ۱۹۲۶ بود که بعد از آشنایی با مارسل ناگهان به طرز مرموزی ناپدید شد، اما پلیس اتهامات وارده به دکتر را رد و اعلام کرد که احتمالا این دختر فرار کرده یا گم شده است.
در همان سال مارسل پیتوت تصمیم گرفت وارد سیاست شود و با زد و بند با اعضای شورای شهر، به عنوان شهردار شهر یون انتخاب شد. دکتر مرموز بعد از اینکه به عنوان شهردار اعلام شد شروع به اختلاس از بودجهی شهر کرد. او به عنوان شهردار شهر یون در سال ۱۹۲۷ با دختر یک زمیندار ثروتمند ازدواج کرد. در سال ۱۹۳۱ در حالی که شکایتهای بسیاری دربارهی فساد اخلاقی و مالی شهردار صورت گرفته بود او از سمت شهرداری استعفا داد و بعد از استعفا به پاریس نقل مکان کرد تا در آن شهر جنایات مخوفش را از سر بگیرد.
شروع جنایات در پاریس
هنگامی که وارد پاریس شد تصمیم گرفت به شغل طبابتش بپردازد به همین دلیل یک اتاق اجاره کرد که در آن مریضهایش را ویزیت میکرد. در این دوران شایع شده بود که در آن اتاق اجارهای، دکتر بدنام اقدام به سقط جنینهای غیرقانونی یا تزریق داروهای اعتیادآور میکند. پلیس احتمال میدهد که افراد زیادی به خاطر سقط جنینهای غیر قانونی یا تزریق بیش از حد داروهای مخدر در مطب او جان دادهاند و مارسل با بیرحمی تمام از شر اجساد آنها خلاص شده است.
بالاخره این مرد مخوف با جعل اسنادی که مشخص میکرد از اعتبار زیادی در پزشکی برخوردار است موفق شد در سال ۱۹۳۶ با شروع جنگ جهانی دوم، به عنوان پزشکی که گواهی مرگ را امضا میکند، انتخاب شود. بعد از اینکه فرانسه توسط آلمانها در سال ۱۹۴۰ اشغال شد، او از فرصت استفاده کرده و جنایات وحشتناک خودش را آغاز کرد.
او از یک راه بسیار عجیب و غریب شروع به پول درآوردن کرد، خودش را با نام دکتر یوجین معرفی کرده بود و میگفت میتواند از راههای امن، افرادی را که میخواهند از دست آلمانها فرار کنند از کشور خارج کند و آنها را در امنیت کامل به کشور آرژانتین بفرستد، اما برای هر فرد ۲۵ هزار فرانک میگیرد.
او در این راه سه همدست به اسامی رائول، ادموند و رنه گوستاو داشت که وظیفه داشتند افرادی را که تحت تعقیب نیروهای آلمانی بودند شناسایی کرده و آنها را به سمت دکتر یوجین یا همان مارسل پیتوت هدایت کنند.
پیتوت بعد از اینکه ۲۵ هزار فرانک از هر فرد میگرفت به افراد لیست فرار میگفت برای ورود به کشور آرژانتین باید یک واکسن تزریق کنند و بعد به آنها سم سیانور تزریق میکرد آنگاه بعد از برداشتن اشیای با ارزش قربانیان، از شر اجساد آنها خلاص میشد. این قاتل بی رحم ابتدا اجساد را مثله کرده و در رودخانه ی سن میانداخت یا آنها را درگودالی از آهک چال میکرد تا زودتر جسد قربانیان تجزیه شود یا قربانیان بیچاره را مثله کرده و درون کیسه میگذاشت آنگاه کیسهها را به داخل کامیون هایی که در حال گذر بودند میانداخت.
در نهایت یک سال بعد از اینکه پیتوت جنایاتش را شروع کرد و از این راه عجیب و غریب پول در میآورد توانست خانهای در خیابان بیست و یکم لوسور خریداری کند و از آن پس جنایاتش را در آن خانه انجام میداد البته در همان خانه که بعدها به خانه ی وحشت معروف شد به طرق مختلف از شر اجساد خلاص میشد.
پایان زندگی شیطان
در نهایت بعد از گزارش یکی از همسایههای پیتوت مبنی بر اینکه از خانهی او دود غلیظ همراه با بوی زننده ای بیرون میآید و برملا شدن جنایاتش، دکتر مارسل پیتوت فرار را بر قرار ترجیح داد و با کمی تغییر قیافه و گذاشتن ریش و سبیل به عنوان اینکه رئیس نیروهای مقاومت فرانسه است و یک خبرچین هویت پنهانی او را به آلمانیها خبر داده و نیروهای نازی دنبال او هستند در خانهی هوادارانش پنهان شد و برای خودش نام مستعار هانری والری را انتخاب کرد.
پیتوت نه تنها ادعا داشت رئیس نیروهای مقاومت فرانسه است بلکه به هوادارانش گفته بود دور از چشم آلمانیها اسلحه وارد فرانسه میکند و در سراسر پاریس تلههای انفجاری کار گذاشته است. همچنین میگفت در جلسات فرماندهان سطح بالای متفقین شرکت دارد. هوادارانش وقتی میشنیدند او چه فرد از خودگذشته و میهن پرستی است در پنهان کردن او وسواس زیادی به خرج میدادند و نیروهای پلیس فرانسه که به خاطر اشغال پاریس توسط آلمانیها درگیری زیادی داشتند کم کم از پیدا کردن دکتر پیتوت ناامید شدند اما پرونده ی جنایات این قاتل خطرناک همچنان باز مانده بود تا اینکه در طول آزادسازی پاریس در سال ۱۹۴۴، مارسل پیتوت که همه جا خودش را به عنوان هانری والری و رئیس نیروهای مقاومت فرانسه معرفی کرده بود با روزنامه ی مقاومت مصاحبهای انجام داد اما بعد از چاپ مقاله، پلیس به هانری والری شک کرد و به این فکر افتاد که ممکن است در واقع این فرد همان مارسل پیتوت گمشده باشد که همه جا خودش را رئیس نیروهای مقاومت فرانسه معرفی کرده است، پس نتیجه گرفت قاتل خطرناکی که دنبالش هستند هنوز در پاریس است.
بنابراین پلیس دوباره تعقیب و جست وجو برای پیدا کردن و شناسایی این قاتل خطرناک را آغاز کرد و سرانجام در ۳۱ اکتبر ۱۹۴۴ مارسل در ایستگاه متروی پاریس شناسایی و دستگیر شد. در میان لوازم همراه پیتوت یک هفت تیر، ۳۲ هزار فرانک پول و ۵۰ مدرک شناسایی جعلی وجود داشت که همگی توسط پلیس ضبط شد.
در روز محاکمه دکتر شیطانی ادعا کرد که بی گناه بوده و فقط دشمنان فرانسه را کشته است، اما به هر حال پلیس فهمیده بود که پیتوت هیچ دوستی در گروههای اصلی مقاومت ندارد و فقط توانسته این سالها با تغییر قیافه و جعل اسناد، خودش را از اعضای اصلی نیروهای مقاومت جا بزند و از این طریق موفق شده در مسیر تحقیقات پلیس اختلال ایجاد کند. در نهایت دادگاه او را به خاطر قتل ۲۷ انسان بیگناه، مجرم شناخته و به اعدام محکوم کرد و در ۲۵ می۱۹۴۶ توسط گیوتین گردن زده شد. گرچه این قاتل خطرناک برای قتل ۲۷ نفر اعدام شد اما گفته میشود که او حدود ۶۰ نفر را در طول زندگی اش کشته هر چند تعداد واقعی قتل هایی که مارسل پیتوت انجام داده ناشناخته مانده اما مقامات بر این عقیده اند که احتمالا او بیش از ۱۶۰ قتل انجام داده است به همین دلیل در فرانسه با القاب دکترشیطانی، قصاب پاریس، گرگینهی فرانسه، قاتل زیرزمینی، شیطان غول پیکر و هیولای خیابان لوسور شناخته شده است.
منبع: سرنخ هفتهنامهحوادثوشگفتیها - اسفند ۱۳۹۵
نظر شما